یَا مَنْ هُوَ فِی جَلالِهِ عَظِیمٌ
القصه:
یادمه وقتی که مدرسه می رفتم یه آقا معلم عربی با صفا داشتیم به اسم آقا هاشمی
اون موقع ها روی هر معلمی یه اسم گذاشته بودیم و به این آقا هاشمی می گفتیم "ریوالدو"
چرا؟
آها
چون ریوالدو بازیکن تیم ملی برزیل وقتی می خواست ضربه کاشته یا پنالتی بزنه ، چپ رو نیگا می کرد و ضربه رو به سمت راست می زد یا برعکس!!!!
این آقا هاشمی هم همینطور بود دقیقا مثل ریوالدو!!!
وقتی داشت درس می داد اگه کسی تو باغ نبود و به درس توجه نمی کرد ، اول یه فریاد مجلسی می زد و بعد چپ رو نیگا می کرد و گچ رو دقیقا توی پیشونی کسی که سمت راست بود می زد
یا برعکس یا اینکه جلو رو نیگا می کرد و می زد توی پیشونی عقبی خخخخخخخخ
این آقا هاشمی ما خیلی دقیق گچ رو می زد وسط پیشونی ، به عبارتی تخصص توی نقطه زنی داشت
الغرض:
اگه یادتون باشه چن مدت پیش یه هیاهویی بلند که وا بشریتا! وا انسانیتا! وا حقوقا! ایران می خواد "ادلب" رو بزنه و چنین کنه و چنان کنه
ایران هم گفت که بله که می خوایم بزنیم ، خوبش هم می زنیم ،هاع
بعد ایران با ترکیه و روسیه قرار گذاشتن که "ادلب" رو بکوبن
وااااااااای که رسانه های اونوری و اینوری چه ها کردند
وااااای که چه قده تهدید کردن که نبایس ادلب رو بزنید
ایران هم هی می گفت ما می زنیم خوبش رو هم می زنیم
اینجا بود که یاد آقا هاشمی افتادم
ناگهان ساعت 2 نصف شب ،ایران
ادلب رو نهههههههههههه
بلکه 540 کیلومتر سمت راست ادلب، یعنی "بوکمال" ، یعنی چپ رو نیگا کرد و راست رو زد و پکوند
چ جوری؟
دقیقا نقطه مورد نظر رو زد
اینجا بود که دهن همه وا موند و فعلا لالمونی گرفتن
اما جالب اینجا بود که با یه تیر دو نشون رو زد
هم لونه زنبور رو زد هم کسایی که توی 5 کیلومتری این لونه زنبور بودن خودشون رو خیسیدن
خداییش آقا هاشمی نقطه زن بود آما هیچ وقت نتونست با یه گچ دو نفر رو بزنه
وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ
یا علی مدد